امورفرهنگی ودینی شرکت آبفار خراسان جنوبی

ورود حضرت معصومه (س) به شهر قم


ورود حضرت معصومه (س) به شهر قم
حاجیه تقی زاده فانید
حضرت فاطمه معصومه علیها السلام در روز اول ذیقعده سال 173 قمرى در مدینه منوره دیده به جهان گشود. پدر بزرگوار آن حضرت، امام موسى کاظم علیه السلام و مادر گرامى‏اش حضرت نجمه خاتون مى‏باشد، که بعد از تولد حضرت رضا علیه السلام به «طاهره‏» ملقب گردید. 

ورود حضرت معصومه (س) به شهر قم
حضرت فاطمه معصومه علیها السلام در روز اول ذیقعده سال 173 قمرى در مدینه منوره دیده به جهان گشود. پدر بزرگوار آن حضرت، امام موسى کاظم علیه السلام و مادر گرامى‏اش حضرت نجمه خاتون مى‏باشد، که بعد از تولد حضرت رضا علیه السلام به «طاهره‏» ملقب گردید. 
بنابراین حضرت معصومه علیها السلام با امام رضا علیه السلام خواهر و برادر ابوینى هستند. در سال 201 قمرى در پى انتقال اجبارى امام رضا علیه السلام به خراسان، حضرت معصومه علیها السلام بعد از یک سال تحمل دورى برادر بزرگوارش از مدینه منوره عازم خراسان گردید. از آن جایى که حضرت فاطمه معصومه علیها السلام پیام آور فرهنگ و معارف اهل بیت علیهم السلام و مدافع مظلومیت امامان شیعه و تداوم بخش راه پدر بزرگوارش در مبارزه با طاغوت‏هاى زمان بود، عوامل حکومتى بنى عباس، در شهر ساوه به کاروان حامل آن حضرت حمله کرده و همراهان آن حضرت را به شهادت رساندند. حتى طبق نوشته استاد محقق شیخ جعفر مرتضى عاملى در کتاب حیاة الامام الرضا علیه السلام، آن حضرت را نیز مسموم نمودند . حضرت فاطمه معصومه علیها السلام بر اثر مسمومیت و شدت غم و اندوه در شهر ساوه بیمار گردید و فرمود: مرا به شهر قم ببرید; زیرا از پدرم شنیدم که مى‏فرمود: شهر قم مرکز شیعیان ماست . براى همین حضرت معصومه علیها السلام در 23 ربیع الاول سال 201 قمرى به شهر قم وارد شده و مورد استقبال عده زیادى از مردم مشتاق و شیفته اهل بیت علیهم السلام قرار گرفت. آن بزرگوار بعد از 17 روز اقامت در منزل موسى بن خزرج که به «بیت النور» شهرت یافت، در دهم ربیع الثانى سال 201 هجرى دیده از جهان فرو بسته و در «باغ بابلان‏» محل فعلى مزار آن حضرت دفن گردید. 
قم قبل از اسلام به صورت چند قلعه بوده که عده‏اى زرتشتى و یهودى در آن زندگى مى‏کردند. بعد از اسلام با آمدن اشعرى‏ها (که اصالتا شیعه و یمنى تبار بوده‏اند)، کم کم این سرزمین توسعه یافت. در اوائل قرن اول و در سال 23 هجرى شهر قم توسط لشکر اسلام فتح گردید و رفت و آمد مسلمانان عرب به قم آغاز شد. نخستین کسانى که از اشعرى‏ها به قم آمدند عبدالله بن سعد و عبدالله احوص و عبدالرحمن و اسحاق از فرزندان سعد بن مالک بن عامر اشعرى بودند و به این ترتیب ارتباط شیعیان خالص علوى با قم برقرار شده و مامن شیعیان گردید. از آن زمان مردم قم به مذهب اهل بیت علیهم السلام علاقه خاصى پیدا کرده و به همین جهت مورد سختگیرى و بى مهرى خلفاى حاکم و ستمگر عصر خود بودند.
شهر قم قبل از ورود حضرت معصومه علیها السلام از آبادانى ظاهرى بى بهره بود و اهالى شیعى مذهب آن در اثر بى‏توجهى حاکمان مورد آزار و اذیت‏بودند، اما از لحاظ ایمان و اعتقاد مذهبى، این شهر بهترین فضاى معنوى را داشته و زمینه پذیرش اهل بیت پیامبر صلى الله علیه و آله و یاران با وفاى آنان در این منطقه کاملا فراهم بود.
به همین جهت امامان معصوم علیهم السلام در مناسبت‏هاى مختلف، شهر قم و اهالى آن را مورد عنایت قرار داده و عبارات زیبایى را که حاکى از علاقه‏مندى آن بزرگواران به این خطه ایران بود، بیان مى‏کردند. حتى گاهى ائمه اطهار با فرستادن تحفه‏ها و هدایا اهل قم را مفتخر مى‏ساختند. از جمله مى‏توان به ابى جریر زکریا بن ادریس و زکریا بن آدم و عیسى بن عبدالله و چند نفر دیگر اشاره نمود که به افتخار اخذ هدایاى ارزشمندى همچون انگشترى و جامه و کفن از دست مبارک ائمه هدى علیهم السلام نائل شدند.

نویسنده : محمد کرامتی نژاد
تاریخ : پنج شنبه 25 دی 1393
زمان : 7:50
تشکیل شورای انقلاب به فرمان امام خمینی


 با اوج گیری نهضت اسلامی در سال 1357، اندیشه ی طرح تشکلی به نام «شورای انقلاب» در میان روحانیون معتمد امام« قدس سره» پدید آمد، و در سفر شهید مطهری به پاریس، با امام مطرح شد.
اقای هاشمی رفسنجانی در این باره چنین نوشته است:   
« ... آقای مطهری در مراجعت از سفر پاریس، دستور رهبر عظیم الشأن انقلاب را مبنی بر تشکیل شورای انقلاب آوردند. حضرت امام آقایان شهید مطهری، شهید بهشتی و موسوی اردبیلی و شهید باهنر و این جانب هاشمی رفسنجانی را به عنوان هسته ی اول شورای انقلاب تعیین و اجازه داده بودند که افراد دیگر با اتفاق نظر این پنج نفر اضافه شوند و در جلسات ابتدایی تصمیم بر این شد که حتی الامکان ترکیب شورا از اعضای روحانی و غیر روحانی به نسبت مساوی و نزدیک به هم باشد.
«طبعاً، چون امام حرف ها را برای ایشان زده بودند، مرجع برای ما ایشان بودند. بیشتر نص امام را از ایشان بایست می شنیدیم... ایشان بیشتر از ما مسائل فکری برایشان مطرح بود تا عملی، و در گذشته هم این طوری بود. در شورای انقلاب هم این طوری بود. خیلی مواظب بود که خطوط انحرافی فکری که آن روز در جامعه ی ما وجود داشت و سر و صدا هم زیاد داشت، این ها در شورای انقلاب راه پیدا نکنند.»      
ترتیب خاصی که برای گفت و گو با افراد برای عضویت در شورای انقلاب در نظر گرفته شده بود، با مسؤولیت شهید مطهری به انجام رسید.
شهید مظلوم بهشتی در این باره، چنین اظهار کرده است :
«... افراد را امام تعیین می کردند، به این معنی که اول امام به یک گروه 5 نفری از روحانیت مسؤولیت دادند که برای شناسایی افراد لازم برای اداره ی آینده ی مملکت تلاش کنند. این عده عبارت بودند از آیت الله مطهری، هاشمی رفسنجانی، موسوی اردبیلی، دکتر باهنر و خود بنده. بعد با آقای مهدوی کنی صحبت کردیم و به امام اطلاع دادیم و ایشان هم شرکت نمودند. بدین ترتیب هسته ی شورای انقلاب یک گروه شش نفری شد. بعدها آیت الله طالقانی و [آیت الله] خامنه ای نیز از روحانیون اضافه شدند... به تدریج آقای مهندس بازرگان، دکتر سحابی و عده ای دیگر از شخصیت ها را که امام نیز قبلاً می شناختند و با آن ها در پاریس دیدار داشتند – قرار بود روی آن ها مطالعه کنیم و نظر نهایی مان را بدهیم – آن ها را با نظر نهایی مان به امام در پاریس معرفی کردیم و امام نیز تأیید نمودند.»
شورای انقلاب که در آذرماه 1357، شکل گرفت به عنوان اساسی ترین ارکان قدرت سیاسی و اجرایی امام« قدس سره» و مورد تأیید ایشان آغاز به کار کرد.
در پیام سیاسی بسیار مهم امام« قدس سره» در 22 دی 1357، تشکیل شورای انقلاب اعلام شد. در قسمتی از این پیام آمده است:
به موجب حق شرعی و بر اساس رأی اعتماد اکثریت قاطع مردم ایران که نسبت به این جانب ابراز شده است، در جهت تحقق اهداف اسلامی ملت، شورایی به نام شورای انقلاب اسلامی مرکب از افراد با صلاحیت و مسلمان و متعهد و مورد وثوق، موقتاً تعیین شده و شروع به کار خواهند کرد. اعضای این شورا در اولین فرصت مناسب معرفی خواهند شد. این شورا موظف به انجام امور معین و مشخصی شده است، از آن جمله مأموریت دارد تا شرایط تأسیس دولت انتقالی را مورد بررسی و مطالعه قرار داده و مقدمات اولیه ی آن را فراهم سازد.
بدیهی است که مسؤولیت های شورای انقلاب، عمده ترین مسؤولیت های رهبری انقلاب در داخل کشور محسوب می شد. شورا در آغاز، هفته ای یک بار و سپس دو بار، به طور مخفی در منازل افراد تشکیل جلسه می داد. تصمیمات اتخاذ شده در این جلسات بلافاصله با امام قدس سره در میان گذاشته می شد و پس از کسب تکلیف، به مرحله ی اجرا در می آمد. از اقدامات مهم شورای انقلاب، مذاکره با مقامات نظامی نیروهای مسلح، دیدارهای دیپلماتیک، ترتیب دادن مسافرت بختیار به پاریس برای ملاقات با امام« قدس سره»، مأموریت راه اندازی نفت و انتخاب رییس دولت موقت بود.
اساساً علل و انگیزه های بسیاری در تمایل به تشکیل شورای انقلاب دخیل بود.
آن روزها گرایش به شورا شدید بود. رهبران و مبارزان با توجه به تصوری که از استبداد و حکومت فردی داشتند، مایل به تکرار آن تجربه ها نبودند. به همین دلیل به طور طبیعی باید شورای انقلاب تشکیل می شد. از این رو شورای انقلاب به عنوان طبیعی ترین شکل مدیریت در بدو انقلاب به طور خود جوش مطرح و پذیرفته شد و همه ی تصمیم ها از آن جا هدایت می شد و برای بعضی کارها کمیته هایی فعالیت داشت که مهم ترین آن ها، کمیته ی سوخت و کمیته ی اعتصابات بود.

شورای انقلاب پس از پیروزی
از اولین روزهای ورود امام خمینی« قدس سره» بحث های مهمّی از قبیل تشکیل دولت، تشکیل مجلس، ایجاد مجلس مؤسسان [خبرگان] و تغییر قانون اساسی در این شورا مطرح شد.
در آستانه ی پیروزی، شورا، مهندس مهدی بازرگان را به عنوان نخست وزیر دولت موقت پیشنهاد نمود و امام« قدس سره» نیز پذیرفتند و طی حکمی ایشان را منصوب کردند. بعد از پیروزی انقلاب در 22 بهمن 1357، شورای انقلاب و دولت موقت تحتِ لوای رهبری امام« قدس سره» و مشروعیت حاصله از حمایت های مردمی، زمام امور را به دست گرفتند. دومین تصمیم مهم شورای انقلاب، تصویب اساسنامه ی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوم اردیبهشت 1358، بود. سپاه که بلافاصله بعد از پیروزی در سال 1357، بنا به فرمان امام« قدس سره» به فرماندهی حجت الاسلام لاهوتی، تشکیل شده بود و مأموریت حفظ انقلاب و دستاوردهای آن را برابر حملات ضدِ انقلاب بر عهده داشت، با تصویب شورای انقلاب رسمیت پیدا کرد.
سپس، ملی شدن بانک ها، سامان بخشیدن به محاکمات دادگاه های انقلاب، برگزاری همه پرسی در رابطه با نظام، بررسی پیش نویس قانون اساسی و انتشار آن در جراید، تصویب قانون شوراهای محلی، ملی شدن صنایع بزرگ، تصویب آیین نامه ی مجلس خبرگان و برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورا و ... را انجام داد. بدیهی است که شورا، مافوق دولت بود و خطوط کلی و راهبردی با تمهیدات و تصمیمات اعضای آن اتخاذ می گردید. آیت الله طالقانی، چهره ی محبوب مردمی و دومین رییس شورای انقلاب در 19 شهریور همان سال درگذشت.
بعد از تسخیر لانه ی جاسوسی امریکا در 13 آبان 1358، دولت بازرگان فردای آن روز استعفای خود را تسلیم امام« قدس سره» کرد. شورای انقلاب بیانیه ی مهمی خطاب به ملت صادر کرد و یادآور شد که مصمم است در فرصت محدودی، برگزاری همه پرسی درباره ی قانون اساسی، انتخابات مجلس شورای ملی و ریاست جمهوری و ... را به انجام رساند.
همه پرسی قانون اساسی در 12 آذر 1358، و متعاقب آن انتخابات ریاست جمهوری در بهمن 1358، برگزار و بنی صدر به عنوان رییس جمهور انتخاب گردید. بعد از انتخاب بنی صدر، وی حملات شدیدی را علیه شورای انقلاب آغاز کرد. این اختلافات تا تشکیل مجلس شورای اسلامی در 7 خرداد 1359 و تحویل وظایف شورای انقلاب به مجلس ادامه داشت. با شروع کار مجلس و شورای نگهبان و دیگر نهادها، مسؤولیت و ضرورت وجود شورای انقلاب به پایان رسید. لذا در 12 تیر 1359، آیت الله بهشتی اعلام کرد:

«مسؤولیت شورای انقلاب دو هفته دیگر پایان می یابد.» 
سپس آخرین جلسه ی شورا به ریاست مهندس بازرگان در پنج شنبه 26 تیر 1359 برگزار شد و جراید نوشتند:
«به دنبال تکمیل اعضا و حقوقدانان های شورای نگهبان و رفع موانع کار مجلس و تصویب اعتبارنامه ها، پایان کار شورای انقلاب اعلام شد.»
دکتر حسن حبیبی سخنگوی شورای انقلاب، در آخرین گفت و گوی خود، وضعیت آن را به طور خلاصه چنین تشریح کرد:
«امروز با رسمیت یافتن مجلس شورای اسلامی و کامل شدن اعضای شورای نگهبان قانون اساسی، کار شورای انقلاب که تاکنون وظیفه ی قانونگذاری را بر عهده داشت، نیز به پایان رسید.»


نویسنده : محمد کرامتی نژاد
تاریخ : دو شنبه 22 دی 1393
زمان : 8:10
روز شهدای دانشجو و حماسه هویزه


اشاره

شانزدهم دی ماه، سالروز شکل گیری حماسه خونین هویزه به دست دانشجویان پیرو خط رهبری و به فرماندهی دانشجوی شهید، سیدحسین علم الهدی است. این دانشجویان رزمنده در سال 1359، عملیاتی را در هویزه و سوسنگرد آغاز کردند و پیروزی های مهمی به دست آوردند. نیروهای اسلام در حالی که تجهیزات نظامی در اختیار نداشتند، تا آخرین قطره خون به دفاع از سرزمین ایران اسلامی پرداختند، مظلومانه به شهادت رسیدند و حماسه هویزه را آفریدند. به پاس تجلیل از رشادت های دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، به ویژه شهید علم الهدی، شانزدهم دی، روز «شهدای دانشجو» نام گرفت.

وارثان عشق و شور حسینی

حدیث دانشجویان شهید، حکایت عاشقانی است که ندای تاریخی «هَل مِن ناصِر یَنْصُرُنی و هل من مُعینٍ یُعِینُنی» آموزگار مکتب جهاد و شهادت را لبیک گفتند و جام هستی را به تیرگی شرک، تباهی کفر و سیاهی ستم نیالودند. ما امروز وارثان دانشجویان شهیدی هستیم که در باتلاق های شلمچه، قله های کردستان، جزایر مجنون، دشت فکه و میعادگاه هویزه و طلاییه، چون شمع، سوختند تا اندیشه ناب انقلاب اسلامی استمرار یابد و سنگرهای کلیدی جهان را فتح کند.

دانشجویان دیروز، دانشجویان امروز

جنبش اصیل دانشجویی در زمان دفاع مقدس یا حتی پیش از آن، در دورانی که سراسر ایران اسلامی زیر یوغ استثمار بود، پا گرفت. این جنبش در زمان جنگ، با پیروی از دانشجویانی چون علم الهدی یا استادان بزرگی چون چمران، نقش بزرگی در دفاع از این آب و خاک برعهده گرفت. آنها دانشجویانی بودند که به اصلاح وضعیت عمومی جامعه ایمان داشتند و جان خود را بر سر آرمان های خود گذاشتند. اگر حسین علم الهدی و یارانش، جان خود را برای دفاع از میهن و اسلام فدا کردند، امروز جنبش اصیل دانشجویی می تواند با تکیه بر دانش، مهارت و ایثار خود، در عرصه های سازندگیِ صنعتی، فرهنگی و علمی، دوباره گام های عاشقانه بزرگ تری بردارد.

شهید در اندیشه شیعی

در اندیشه شیعی، بزرگ ترین پیروزی، والاترین مقام، بالاترین امتیاز، نیکوترین نیکی و گرانمایه ترین درجه، رسیدن به فیض عظمای شهادت است. برای شهید، گرانبهاترین اوقات و شکوه مندترین و زیباترین لحظه، زمانی است که پیروزمندانه به مرگ شرافتمندانه برسد و شربت شهادت را بنوشد. اینک او شهید است؛ یعنی عینیت یافته و شکل گرفته مکتب تشیع و الگو و معیاری برای همه بشر. والایی این مقام، سبب شد تا جوانان باایمان، اندیشه ای جز پرواز از خاک هویزه به سوی مقصد نهایی سعادت، نداشته باشند، در کنار هم پرواز را برگزینند و برای همیشه در خاطره ها ماندگار شوند.

نوشته ای از شهید علم الهدی

در دست نوشته ای به جا مانده از شهید علم الهدی چنین می خوانیم: «من در سنگر هستم. در این خانه محقر، در این خانه فریاد و سکوت، فریاد عشق و سکوت، در این سرد و گرم، سردی زمستان و گرمای خون. در این خانه ساکن و پرجوش و خروش، سکون در کنار رودخانه و هیجان قلب و شور شهادت. خانه نمناک و شیرین، کوچکی قبر و عظمت آسمان. این خانه، کوچک است. این سنگر، این گودی در دل زمین، این گونی های بر هم تکیه داده شده، پر از حرف است. فریاد است. غوغاست... صدای پرمحبت اصغر و حرف زدن آرام رضا و خوش زبانی منصور، بغض گلویم را گرفته. قطرات اشکم هدیه تان باد. تنهایی، عمیق ترین لحظات زندگی یک انسان است».

یاران مکتب خمینی

امام خمینی رحمه الله ، عارفی وارسته بود که در محراب عشق و در طلب وصال یار زندگی می کرد. یاران وی نیز که در محضر عالمی چون او شاگردی کرده بودند، درس عشق، جهاد و شهادت را از ایشان آموختند و با توکل به خدای بزرگ، شهادت را بر زندگی در دنیا ترجیح دادند. آنان دانشجویان ممتازی بودند که مدرک نهایی را با عالی ترین درجه، در ماندگاری با شهادت جستجو کردند. اینک از تقدس روح پاک عزیزان ما، همان ها که درس عشق آموختند و پیام سترگ خویش را به ما ارزانی داشتند، دانشگاه در عمق میهن اسلامی شکل گرفت.

در حقیقت شهادت

در آموزه های دین اسلام، شهادت و گزینش مرگ سرخ، بر آگاهی از مبانی آزادی و اختیار در مبارزه بر ضد انحراف فکری متکی است که مجاهد آن را با منطق، شعور و بیداری انتخاب می کند. شهادت، مکتب سازنده ای است که شگرف ترین اثر و خلل ناپذیرترین واکنش نسل های تاریخ را با خود همراه دارد. با این دیدگاه، دانشجویان خط امام در سال 1359، برگی از دفتر جنگ و انقلاب را در هویزه ورق زدند. عملیات هویزه، نخستین حمله مهم ایران بود که در آن میان نیروهای مردمی؛ یعنی سپاه، ارتش، بسیج و عشایر، هماهنگی کامل برقرار شد. این عملیات، موجی از شهادت طلبی را در جوانان به وجود آورد.

پیام رهبر انقلاب به کنگره شهدای دانشجو

مقام معظم رهبری، حضرت آیت اللّه خامنه ای در پیامی به کنگره شهدای دانشجو، از آنان با عنوان سرآمدان ایمان و ایثار آگاهانه، یاد کرد و تأکید فرمود: «امروز که دشمنان کمین گرفته نظام اسلامی درصدد از رونق انداختن جهاد و شهادت هستند، دانشجویان عزیز و همه جوانان باید این عامل قدرت ملی و شاخص ایمان خالصانه را از دست ندهند و آن را بزرگ بشمارند».


نویسنده : محمد کرامتی نژاد
تاریخ : سه شنبه 16 دی 1393
زمان : 7:51


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.