روز غلبه حضرت موسي(ع) بر ساحران(به روايت شيخ بهائي)

امورفرهنگی ودینی شرکت آبفار خراسان جنوبی

روز غلبه حضرت موسي(ع) بر ساحران(به روايت شيخ بهائي)



گردآوری ساحران چیره دست براى معارضه با موسى
عمل سحر و جادو در سرزمین مصر اهمیت فراوانى داشت و فراعنه مصر نیز براى حفظ مقام و حکومت خود، از وجود آن ها بهره هاى زیادى برده و جویندگان آن علم را تشویق مى کردند و چنان که در حدیث آمده، یکى از اسرار این که خداوند متعال معجزه موسى را نیز عصا و ید بیضاء قرار داد، همین بود که معجزه آن حضرت از سنخ کار ساحران باشد و بر اثر مهارتى که در این علم داشتند، به معجزه بودن کار موسى ایمان بیاورند، چنان که بزرگ ترین معجزه پیغمبر اسلام نیز قرآن بود، زیرا علم فصاحت و بلاغت در زمان آن حضرت (میان عرب) رواج بسیارى داشت و چون فصحاى بزرگ عرب قرآن را دیدند، دانستند که این گفتار بشر نیست به معجزه بودن آن اعتراف کردند.متن حدیث را که صدوق در کتاب عیون و علل الشرائع از امام هشتم حضرت على بن موسى الرضا روایت کرده، این است که ابن سکیت گوید: به امام عرض کردم: چرا خداى عزوجل موسى بن عمران را به عصا و ید بیضاء و آلت سحر مبعوث فرمود و عیسى را به طب و محمد را به کلام و خطب؟ حضرت در پاسخ من فرمودند: خداى تعالى چون موسى را فرستاد، علم سحر بر مردم زمان وى چیره شده بود. موسى نیز از جانب خداى تعالى معجزه اى آورد که مردم نتوانند مانندش را بیاورند و سحر و جادویشان را باطل سازد و برهان و حجت را بر ایشان ثابت و پا بر جا کند و عیسى را در زمانى مبعوث قرمود که بیمارى ها در آن زمان بسیار بود و مردم به طبابت احتیاج داشتند. عیسى نیز از همان نمونه معجزه اى آورد که سنخش در نزد آنان نبود، معجزه اى که به اذن خدا مرده را زنده مى کرد و کور مادرزاد و برص دار را شفا مى داد و بدین ترتیب حجت خود را بر ایشان ثابت مى گرد. خداى تبارک و تعالى محمد (ص) را در وقتى مبعوث فرمود که خطب و کلام (و شعر و فصاحت و بلاغت در گفتار) بر اهل زمان غلبه کرده بود. آن حضرت نیز از کتاب خداى عزوجل و موعظه ها و احکام آن معجزه اى آورد که گفتار آنان را بدان باطل کرد و حجت را بدان وسیله بر آن ها اثبات کرد. بارى در زمان موسى علم سحر و جادو رونق قراوانى داشت و هر که را در این علم مهارتى بود، اهمیت بیشترى در نظر مردم آن زمان پیدا مى کرد. فرعون نیز خواست تا از وجود آن ها باى تحکیم موقعیت متزلزل خویش استفاده کند، ازاین رو جادوگران ماهر را از سراسر مملکت دعوت کرد و آن ها را براى عید (روز موعود) آماده مبارزه با موسى نمود.درباره تعداد ساحرانى که براى مبارزه با موسى جمع شدند، اختلاف است و اکثرا تعداد آن ها را هفتاد نفر ذکر کرده اند. البته برخى هم آن ها را چندین برابر، یعنى چندین هزار ذکر کرده و گفته اند: این هفتاد نفر را از میان آن ها انتخاب کردند که سرآمدشان بودند.

در آیات مختلف قرآن به این موضوع اشاره شده است:
در سوره اعراف آمده: «قالوا أرجه و أخاه و أرسل فى المدائن حاشرین* یأتوک بکل ساحر علیم» ترجمه: گفتند: [کار] او و برادرش را به تأخیر انداز، و مأموران جمع آورى را به شهرها بفرست.تا هر چه ساحر ماهر است نزد تو آورند (اعراف، 111-112). و در سوره شعراء می فرماید: «قالوا أرجه و أخاه و ابعث فى المدائن حاشرین* یأتوک بکل سحار علیم* فجمع السحرة لمیقات یوم معلوم» گفتند: [تصمیم در باره ى] او و برادرش را تأخیر بینداز و مأموران جمع آورى را به شهرها بفرست.تا هر ساحر ماهرى را نزد تو بیاورند.پس ساحران براى موعد روزى معین گردآورى شدند، (شعراء، 36-38). و در سوره یونس نیز اشاره شده که: «و قال فرعون ائتونى بکل سحر علیم» و فرعون گفت: همه جادوگران دانا و ماهر را پیش من آرید (یونس، 79).

تعیین روز مبارزه
فرعون از موسی درخواست نمود که روزی را برای چنین مبارزه ای معین کند.موسی هم از فرصت استفاده کرد و روزی را به نام روز زینت که روز عید آنان بود، معین نمود و برای اینکه اجتماع عظیمی تشکیل شود، وقت مسابقه را طوری تنظیم نمود که خرد و کلان از خواب بیدار شده و پس از صرف صبحانه در آن مکان حاضر شوند، چنانکه می فرماید: «فلنأتینک بسحر مثله فاجعل بیننا و بینک موعدا لا نخلفه نحن و لا أنت مکانا سوى* قال موعدکم یوم الزینة و أن یحشر الناس ضحى» ترجمه: ما هم قطعا براى تو جادویى مانند آن مى آوریم پس میان ما و خودت محل قرارى بگذار که نه ما آن را خلاف کنیم و نه تو، آن هم در زمینى هموار.گفت: موعد شما روز جشن باشد که مردم پیش از ظهر گردآورده مى شوند (طه، 58- 59). معناى آیه این است که سوگند مى خورم که سحرى در مقابل سحرت بیاورم که حجت تو را قطع و اراده ات را ابطال کند، حال بین ما و خودت روزى را در مکانى وعده بگذار که نه ما تخلف کنیم و نه تو و یا مکانى معین کن که بین ما و شما وسط باشد و یا مکانى تخت و مسطح باشد." قال موعدکم یوم الزینة و أن یحشر الناس ضحى" ضمیر در" قال" به موسى بر مى گردد، آن جناب در این جمله روز میعاد را معین کرد که روز زینت باشد، از سیاق هم بر مى آید که" روز زینت" در میان مصریان روزى بوده که همچون روز عید خود را زینت مى کردند، و بازارها را آذین مى بستند.
" و حشر ناس" به طورى که راغب گفته، به معناى بیرون کردن آنان از مقرشان و بسیج دادن اجبارى براى جنگ و امثال آن است و کلمه" ضحى" به معناى وقت پراکنده شدن نور آفتاب در روز است.و جمله" و أن یحشر الناس ضحى" عطف بر" زینت" و یا عطف بر" یوم" به تقدیر یوم یا وقت و امثال آن است، و معنایش این است که موسى گفت: موعد شما روز زینت و روز پراکنده شدن مردم در هنگام ظهر باشد، و بعید نیست که مفعول معه باشد که معنى آن این است که موعد شما یوم زینت است با حشر مردم در هنگام ظهر، و این جمله اخیر به منزله شرط است، یعنى به شرط اینکه بیرون آیند، و اگر این را شرط کرد براى این بود که آنچه جریان مى یابد اولا همه باشند و در ثانى در روشنایى آفتاب همه ببینند. " فتولى فرعون فجمع کیده ثم أتى " ترجمه: پس فرعون برگشت و تمام شگرد خود را گرد آورد، سپس باز آمد (طه،60) از ظاهر سیاق بر مى آید که مراد از تولى فرعون این است که از مجلس مذاکره برخاست و رفت تا خود را براى موعد آماده کند، و مراد از جمع کید، جمع سحره است که در پیاده کردن نقشه اش به آنان محتاج است و همچنین فراهم آوردن سایر وسائلى که براى عوام فریبى و دوز و کلک خود بدانها نیازمند است، و ممکن هم هست مراد از جمع آورى کید، جمع آورى " ذوى کید" یعنى صاحبان کید باشد، که مضاف آن" ذوى" حذف شده باشد و مراد از" ذوى کید" همان ساحران و سایر عمال و یاران فرعون است،" ثم أتى " یعنى بعد از آنکه رفت تاکید خود جمع کند برگشت و به میعاد آمد.

وعده پاداش فرعون به ساحران
قرآن کریم نقل مى کند که قبل از این که ساحران دست به کار سحر خود شوند، به فرعون گفتند: اگر ما پیروز شویم مزدى هم داریم؟ در سوره اعراف آمده: «و جاء السحرة فرعون قالوا إن لنا لأجرا إن کنا نحن الغلبین» ترجمه: جادوگران به حضور فرعون آمدند. گفتند: اگر ما غالب شدیم آیا حتما مزدى خواهیم داشت؟ (اعراف، 113) ودر سوره شعراء نیز به این موضوع اشاره شده که: «فلما جاء السحرة قالوا لفرعون أ ئن لنا لأجرا إن کنا نحن الغالبین» ترجمه: و چون ساحران آمدند به فرعون گفتند: آیا واقعا براى ما مزدى خواهد بود اگر ما غالب آییم؟ (شعراء، 41). به منظور اختصار جمله" پس فرستاد و سحره را از اطراف مملکت جمع کرده و جریان را با آنان در میان گذاشت" حذف شده، و تنها فرموده:" إن لنا لأجرا" و این کلام سؤالى است که ساحران از فرعون کردند، و در این سؤال تقاضاى اجرت نکرده و به منظور تاکید، آن را خبر ادا نموده و گفتند: براى ما اجرتى خواهد بود. و اینگونه تعبیرات یعنى افاده طلب و تقاضا به صورت خبر در کلام عرب خیلى شایع است. ممکن هم هست که جمله مزبور جمله اى استفهامى بوده و حرف استفهام از اولش افتاده باشد، مؤید این احتمال قرائت ابن عامر است که جمله را استفهامى گرفته و آن را " أ ان لنا لاجرا" خوانده است. فرعون در ضمن این که وعده بهترین مزدها را به آن ها داد، گفت: آرى شما در آن وقت از مقربان (درگاه من نیز) خواهید بود.در قرآن اشاره شده: «قال نعم و إنکم لمن المقربین» ترجمه: گفت: آرى، البته شما از مقربان خواهید بود. (اعراف، 114) در سوره شعرا نیز همین مضمون را بیان نموده است: «قال نعم و إنکم إذا لمن المقربین» ترجمه: گفت: آرى و حتما در این صورت از مقربان خواهید شد. (شعراء، 42) این جمله اجابت سؤال ساحران است، فرعون در این جمله علاوه بر اینکه تقاضاى آنان را اجابت کرده وعده مقرب کردن را هم به آنان داده است.عبدالوهاب نجار از این سوال و جواب استفاده کرده که معلوم مى شود انجام فرمان فراعنه مصر، براى همه واجب بوده و ناچار بوده اند تا دستورهاى آن ها را بدون چون و چرا و بدون درخواست مزد اجرا کنند. موضوع دیگرى که در قرآن در این قسمت از داستان ذکر شده و گواه بر این است که فرعون بیشترین تشویق را در حق ساحران کرد تا بلکه به دست یارى آن ها تاج و تخت خود را از خطر برهاند، این بود که از طرف فرعون به مردم گفتند: شما نیز براى تماشا در مرکز موعود حاضر شوید تا اگر ساحران پیروز شدند از آن ها پیروى کنیم. در صورتى که اگر ساحران پیروز مى شدند، مردم از آن ها پیروى نمى کردند بلکه از همان آیین آن ها که پرستش فرعون بود پیروى مى کردند؛ سعنى در حقیقت از فرعون اطاعت مى کردند، اما مطلب را به این صورت گفتند تا رشوه بیشترى از نظر مقام اجتماعى به آن ها بدهند و آن ها را به کار خود دل گرم تر سازند، گذشته از این که حضور تماشاچیان و شعارهایى که به نفع ساحران مى دادند، در پیروزى احتمالى آنان و شکست رقیب بسیار مؤثر بود.
جادوگران که سرمست اندیشه پیروزی خود بودند هیچ فکر نمی کردند که مغلوب شوند. به درخواست فرعون صف کشان به میدان مبارزه وارد شدند و این خود یک نوع مانور خاصی بود که دلها را مرعوب می ساخت، چنانکه می فرماید: «فأجمعوا کیدکم ثم ائتوا صفا و قد أفلح الیوم من استعلى» ترجمه: پس شگردهاى خود را فراهم آورید و در یک صف پیش آیید که بى تردید امروز هر که فایق آید رستگار شده است(طه، 64).

فارسی نسخه موبایل فرعون که دید با هوچى گرى های خود نمى تواند موسى را از سخن بازدارد و حربه تهمت هم کارگر نیفتاد، به زور و تهدید متوسل شد و به موسى گفت: اگر معبودى جز من بگیرى (و غیر مرا پرستش کنى) تو را در زمره زندانیان قرار خواهیم داد.موسى که گویا انتظار همین گفتار را مى کشید و مى خواست تا دشمن را با منطق نیرومند همیش از غرور و نخوت به زیر آورد و عجز و زبونى اش را بر وى آشکار سازد، در این جا دنباله سخن را رها کرد و فرمود: اگر چه براى تو حجتى آشکار (و معجزه و دلیلى روشن بر صدق مدعاى خویش) بیاورم؟ فرعون گفت: آن را بیاور اگر راست مى گویى.
" قال إن کنت جئت بآیة فأت بها إن کنت من الصادقین" شرطى که در اول آیه است یعنى جمله " إن کنت جئت بآیة" صدق موسى (ع) را مى رساند، براى اینکه اگر واقعا معجزه اى آورده باشد در این ادعایش راست گفته، لیکن شرط در ذیل آیه یعنى جمله" إن کنت من الصادقین" تعریضى است که بوسیله آن اشاره مى کند به اینکه وى معتقد به صدق موسى در اینکه آیه اى آورده نبوده، پس کانه گفته است: اگر معجزه اى آورده اى به ما نشان بده، ولى گمان نمى کنم تو در ادعایت راست بگویى، و بنا بر این، در آیه شریفه شرط تکرار نشده و هر کدام معنایى جداگانه افاده مى کند.

ناتوانى فرعون در برابر معجزه موسى (عصا و ید بیضا)
موسى بى درنگ عصاى خود را به زمین انداخت و ناگاه به صورت اژدهایى عظیم درآمد. به دنبال آن دست به گریبان برد و چون بیرون آورد، نورى از آن برتافت که شعاعش چشم بینندگان را خیره کرد.

خداوند در قرآن می فرماید: " فألقى عصاه فإذا هی ثعبان مبین"، " ثعبان" به معناى مار بسیار بزرگ است، و هیچ منافاتى بین این آیه که معجزه موسى را " ثعبان مبین" خوانده با آیه " فلما رآها تهتز کأنها جان ولى مدبرا و لم یعقب" «سوره نمل آیه 10» نیست، براى اینکه گر چه کلمه " جان" در زبان عرب به معناى مار کوچک است، و لیکن باید دانست که این کلمه در آیه اى به کار رفته که مربوط به داستان موسى در شب طور است که در جاى دیگر در باره آن فرموده:" فإذا هی حیة تسعى " ترجمه: پس ناگهان مارى شد و به راه افتاد (سوره طه آیه 20) و کلمه " ثعبان مبین" در آیه اى است که مربوط به جریان ملاقات با فرعون است. " و نزع یده فإذا هی بیضاء للناظرین" معناى این جمله به قرینه آیه " و اضمم یدک إلى جناحک تخرج بیضاء من غیر سوء" ترجمه: و دستت را به زیر بغلت ببر که سفید، بدون علت بیرون آید، این خود معجزه اى دیگر است (سوره طه آیه 22) و آیه " اسلک یدک فی جیبک تخرج بیضاء من غیر سوء" ترجمه: دستت را به گریبانت بر، تا سپید بدون علت در آید (سوره قصص آیه 32) این است که موسى دست خود را از گریبان بیرون کرد. گر چه از اخبار وارده در این باب استفاده مى شود که وقتى موسى به منظور اعجاز دست خود را بیرون مى کرد و نورى بمانند نور آفتاب از بین انگشتانش مى درخشید، ولیکن از آیات قرآنى بیش از این استفاده نمى شود که موسى دست به گریبان خود اندر کرده و وقتى بیرونش مى آورد براى بینندگان سفید و درخشنده بود، البته این هم هست که این درخشندگى و سفیدى به حدى بوده که براى بینندگان خارق عادت بشمار مى رفته است.
به هر حال داستان سرایان درباره هیبت اژدها و وحشتى که از دیدن آن به فرعون دست داد، داستان ها نوشته اند. از آن جمله ثعلبى در عرائس الفنون نوشته: هنگامى که موسى عصا را انداخت و به آن صورت وحشتناک درآمد، فرعون و اطرافیانش ‍ دیدند اژدهاى مزبور دهان باز کرد و میان دو فک پایین و بالاى او به قدرى باز بود که تمامى قصر را فراگرفت. یک لب را بر پایین و لب دیگر را بر بالاى قصر گذاشت و پس از آن به سوى فرعون حمله کرد و خواست تا او را در کام خود گیرد. تماشاچیان و حاضران مجلس همگى از ترس گریختند و خود فرعون نیز وحشت کرد و فریاد زد: اى موسى! تو را به خدا و حق تربیتى که به گردن تو دارم سوگند مى دهم که او را برگیرى و شرش را از من دور سازى. من تعهد مى کنم که به تو ایمان آورم و بنى اسرائیل را با تو بفرستم. در این وقت بود که موسى عصا را برگرفت و به حالت نخست بازگشت .به دنبال آن معجزه ید بیضا را نیز نشان داد. فرعون با دیدن آن دو معجزه بزرگ و وعده اى که به موسى داده بود، خواست به وى ایمان آورد. اما هامان! وزیر مشاور و مخصوص فرعون مانع این کار شد و بدو گفت: تو اکنون خدایى هستى که تو را پرستش مى کنند، چگونه مى خواهى با داشتن این مقام پیرو بنده اى گردى؟ در پاره اى از روایات نیز نظیر این داستان با مختصر اختلافى نقل شده است.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نویسنده : محمد کرامتی نژاد
تاریخ : یک شنبه 6 مهر 1393
زمان : 12:14


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.